مفهوم تصویرسازی تنها منحصر به دنیای ورزش نیست وامروزه تعدادزیادی از روانشناسان شناختی برای نیل به اهداف مورد نظرخود از آن بهره میگیرند. ماکسول مالتز مولف کتاب «روانشناسی تصویر ذهنی» از آن به عنوان معجزه ای یاد میکند که مخرج مشترک و یا به عبارتی تعیین کننده تمامی نمونه های ناکامی و موفقیتهاست. او عنوان میکند: «برای زندگی حقیقی، یعنی برای رسیدن به زندگی منطقا رضایتبخش محتاج یک تصویر ذهنی واقع بینانه و شایسته هستید و باید بتوانید با آن زندگی کنید. وقتی این تصویر ذهنی بی عیب و مطمئن باشد، احساس خوشی میکنید و اگر تصویر ذهنی برایتان مایه خجالت باشد پنهانش میکنید و خلاقیت متوقف میشود». از این رو تصویرسازی ذهنی، سالهاست که مورد توجه علوم سایکولوژی یادگیری حرکتی و روانشناسی ورزش بوده است. بررسی تحقیقات نشان میدهد که تصور ذهنی یکی از رایجترین تکنیکهای کاربردی در میان ورزشکاران شرکت کننده در المپیکهای ورزشی است، از طرفی در میان مردم عادی نیز، استفاده از تصورات ذهنی بسیار شایع است. به عنوان مثال هر فرد به اعمالی که در آینده می خواهد انجام دهد، میاندیشد. تجربه به همگان ثابت کرده است که تصورانجام یک فعالیت و مرور ذهنی آن پیش از انجام واقعی آن منجر به بروز عملکرد دقیق تر و کاراتری میشود. به عبارتی تصویرسازی ذهنی یک قدم اساسی در تبدیل فکر به واقعیت است و اعمال ما، ماحصل تصورات و افکار ماست. ورنر (1988) وینتر در مقاله خود از قول نوریس نوریس (1961) بیان می دارد، زمانی که ما یاد میگیریم راه برویم یا تنیس بازی کنیم و یا تعادل خود را حفظ کنیم، جسم خود را آموزش نداده ایم بلکه بشتر مغز خود را آموزش دادهایم. درباره تصویرسازی ذهنی تحقیقات زیادی انجام گرفته که اکثر این تحقیقات تأثیر مثبت آن را در فراگیری مهارتهای حرکتی به اثبات رساندهاند (فلتزولندرز،1983). مسئلهای که هنوز به درستی شناخته نشده است، سازوکار اثر گذاری، اندازه تأثیرآن، شیوههای ارائه این تمرینات و سایر عوامل اثرگذار برآن است. بهترین ورزش پیادهروی است. ابتدا با 2 تا 5 دقیقه شروع کرده و سپس روزانه یک تا دو دقیقه به آن اضافه کنید تا به 30 تا 45 دقیقه برسد.