کنش و ساختار از جمله رهیافت های مسلط نظریه های جامعه شناسی اند که از آغاز،اندیشمندان مطالعات اجتماعی را در راستای تبیین مسائل و مشکلات اجتماعی در دوسوی جانبداری از فرد و جامعه یا اراده گرایی قرار داده است.اما از ریع آخر قرن یبستم در پاسخ به تقلیل گرایی دانش اجتماعی به دوگانه انگاری موجود و حرکت در فراسوی کش و ساختار شاهد شکل گیری و پیدائی رهیافت جدیدی به نام تعامل گرایی هستیم.کتاب حاضر ضمن واکاوی مضامین تخصصی در ادبیات کنش و ساختار؛جریان تعامل گرایی را به عنوان راه سوم مطالعات اجتماعی در اندیشه های گیدنز،بودریو و هابرمارس مورد بررسی قرار میدهد.