اسلام در عین حال که مطابق با تجربه علمی طبیعت همه چیز را محل کون و فساد میگیرد به یک جهت تکاملی ثابت معتقد است که هر چه در این مسیر قرار گیرد در جهان جاویدان میماند.... اسلام درباره انسان یک قضاوت غیر علمی و غیر واقعی ندارد. در این کتاب بین اسلام و اسلامیزم تفکیک قایل شده است و آن چیزی است که در کارهای قبلی او مشاهده نمیشود و از این جهت میتوان تفاوتی را در کار جدید وی مشاهده کرد. همانگونه که میدانید اسلامیزم ایدئولوژی است اما اسلام بهمثابه نص است. اولین بار این تفکیک را آصفبیات شاگرد شریعتی انجام داد که بعدها از او عبور کرد. بیات کارهای بسیار مهمی نوشته است و در کتابی که در سال 2008 از او چاپ شده است مفهوم پسااسلامگرایی را بحث کرده و در آن نشانههایی را نشان میدهد که گویی از دید او اسلامیزم رخ میدهد. تفکیک بین اسلام و اسلامیزم در کتاب بسیار مهم است چرا که او پیش از این به این تفکیک قایل نبوده است. او اسلامشناسی شریعتی را یک سیستم ایدئولوژیک میداند. حال سوال این است که اسلام چیست و شریعتی به این پرسش چه پاسخی میدهد. به گفته این استاد جامعهشناسی، در جامعهشناسی و فلسفه برای انسان نامهای مختلفی برگزیده شده است بهطور مثال در فلسفه هگل و مارکس انسان با عنوان سوژه تعبیر میشود و بر این موضوع دلالت دارد که جهان معنایی خاصی پشت انسان وجود دارد. در فلسفه اگزیستانسیالیستی نیز انسان به مثابه وجود است و در جامعهشناسی انسان بهمثابه کنشگر و فرد تمایزیافته بحث میشود و...