او یاغیترین یاغیهای آمریکایی بود. نسل بیت به قطع متأثر از همهی وجوه او بودند، چه سبک زندگی بیقید، جنونآمیز و بدون اندکی آیندهنگریاش، چه تکتک نوشتههایش و شخصیتهایی که خلق کرد و به تاریخ ادبیات هدیه داد. شخصیتهایی که همگی خود تکثیرشدهی او بودند در لحظههای بیبدیل زندگی سرشار از ناآرامیاش. از مکس تا سهگانهی تصلیب گلگون و مدار رأسالسرطان و مدار رأسالجدی، هنری والنتین میلر، یک آمریکایی اروپاییزده بود که از آمریکا و آمریکایی زیستن تنفر داشت و ذهن و تن آشوبگر و بیقرارش هر آن رو به سویی داشت، از شمالیترین عرض جغرافیایی زمین تا جنوبیترینش! کتاب «مدار رأسالجدی» یکی از همان قصههای آشنای میلر است، سرشار از تنانگی و ازهمگسیختن ارزشهای کنترلگر مدرنیته. این رمان به مثال یک خودزندگینامه است که ضدّ خودش عمل میکند؛ داستان آشوبیدن علیه تبار و ارزشهای تثبیتشدهاش که از کهنترین افسانهها تا همین امروز بر حفظ ارزشهایشان پافشاری کرده و هنر و ادبیات را به آن فراخواندهاند. مدار رأسالجدی یکی از آن داستانهاست که میتوان در زمرهی سردمداران آشوب بزرگ علیه ستایش فلسفهورزی انسان سفیدپوست غربی دانستش، داستانی که نسبش به مارکی دوساد و دیگر راندهشدگانی مانند او میرسد!