کتاب «چرا سیاستمداران دروغ می گویند» استدلال می کند که رهبران به مخاطبان خارجی و همچنین مردم خود دروغ می گویند زیرا فکر می کنند برای کشورشان خوب است. این کتاب معتقد است که رهبران زیاد به کشورهای دیگر دروغ نمیگویند و رهبران دموکراتیک در واقع بیشتر از خودکامگان به مردم خود دروغ میگویند. بنابراین، او کتاب خود را با این جمله آغاز میکند که جای تعجب نیست که صدام حسین درباره داشتن سلاحهای کشتار جمعی دروغ نگفته است - او به راستی گفت که هیچگونه سلاح کشتار جمعی نداشته است - اما جرج بوش و برخی از مشاوران کلیدیاش به مردم آمریکا در مورد تهدید عراق دروغ گفتهاند. . میرشایمر استدلال میکند که رهبران به احتمال زیاد در دموکراسیهایی که در مکانهای دور با جنگهای انتخابی مبارزه میکنند، به مردم خود دروغ میگویند. نویسنده می گوید دروغ گفتن به کشورهای دیگر برای رهبران دشوار است زیرا اعتماد چندانی در بین آنها وجود ندارد، به خصوص زمانی که مسائل امنیتی در خطر است و برای موثر بودن دروغ به اعتماد نیاز دارید. او نتیجه می گیرد که برای رهبران راحت تر است که به مردم خود دروغ بگویند زیرا معمولا اعتماد زیادی بین آنها وجود دارد. میرشایمر پیشنهاد میکند که اکثر دروغهای سیاسی در یکی از پنج دسته قرار میگیرند: دروغهای بیندولتی، ترسآفرینی، پوششهای استراتژیک، اسطورههای ملیگرایانه، و دروغهای لیبرال. او دلایلی را توضیح می دهد که چرا رهبران هر یک از این انواع مختلف دروغ را دنبال می کنند.