کشور نفت و کاکائو، تلاطم در پوست و خون آن تنیده شده و گویی حتی همین لحظهی هزارهی سومی نیز نمیتوابه روزهای آرامش اندیشید. تلاطم و تشویش اکوادور از همان آغازین روزهای دو دستگی امپراتوری اینکاها آغاز شد که هواینا کاپاک نابخردیاش را به جایی رساند که پس از مرگش میان دو پسرش آتاهوالپا و هاسکار جنگی در گرفت و با ورود استعمارگران اسپانیایی این جنگ خونینتر شد و گویی اکوادور امروز برآمده از دل آن ماجراهاست. حتی پس از همراهی با ارتش بولیوار و پایان استعمار 300 سالهی اسپانیاییها هم آرامش سهمی در این کشور نداشت و مثل باقی ممالک آمریکای لاتین، جنگ و انقلاب و دیکتاتوری نظامی، بیوقفه بودهاند و گویی خواهند بود! رمان «انقلابیها دوباره دست بهکار میشوند» یکی از روایتهای همین تشویش مدام اکوادوریست که در فرم تازهاش، پیچیدگی زیستن در اکنون را با حرکت سیال در تاریخ قریب به نیم قرن اخیر تصویر میکند. از زمان به زیر کشیدن دولت قانونی «کارلوس خولیو آروسمنا» به دست نظامیان در 1972 تا سقوط هواپیمای رئیس جمهور «خایمه رولدوس آگیلرا» در 1981 و پسازآن، همگی بخشی از مصیبت بیپایان آوار شده بر سر اکوادور بودهاند و «مائورو خاویر کاردناس» در انقلابیها دوباره دست بهکار میشوند، یا ریزبینی و البته افسونگری محیرالعقولی، همهشان را به دل داستانش کشانده و با رفت و برگشت مدام در گسترهی زمان، معجونی ورای آنچه رمان مینامندش محیا کرده است. آشوبی که از اکوادور رخت برنمیبندد، بیشک مانند عموم آشوبهای سدهی گذشتهی جهان، زیر سر ایالات متحده بوده و هست و خواندن انقلابیها دوباره دست بهکار میشوند هم راهی برای فهم زیستن در این آشوب است و هم چگونگی پایانناپذیریاش و البته دلایل بیشماری که از پس هر لحظه هویدا میشوند! همهی آدمهای داستان میدانند دیکتاتوری و پس و پشتش چیست، اما اضطراب مدام، انگشت اتهام را برای همیشه به سوی خودشان گرفته است.