فلسفه سیاسی به پرسشهای کلان سیاست پاسخ میدهد؛ پرسشهایی چون: هدف زندگی سیاسی؛ بهترین حکومت؛ نقش شهروندان در تعیین سرنوشت؛ حق نظارت بر حاکمان؛و… این پاسخها البته مبتنی بر مجموعهای از مبانی هستیشناختی، انسانشناختی؛ معرفتشناختی و … (ارائه میشوند و فیلسوف سیاسی بدون کاربست مبانی، نمیتواند پاسخگوی پرسشهای سیاسی باشد. تفاوت در همین مبانی، منشاء تفاوت فلسفههای سیاسی نیز میباشد؛ تمایزی که تا مرز تعارض نیز پیش میرود. در این میان تنها راه برونرفت از فلسفههای متعارض و پاسخهای ناهمگون آنها به پرسشهای سیاسی و نیز امکان سنجش اعتبار مبانی هر فلسفه سیاسی؛ دسترسی به مبناهایی است که ملاک صحت و اعتبار دارند و امکان سنجش درستی آنها هم مقدور است. این تحقیق اثبات میکند که قرآن مجید چنین ظرفیتی را دارد و میتواند مبانی صحیح و معتبری را ارائه کند و با توجه به این ظرفیت عظیم قرآن تلاش میکند ابعادی از مبانی قرآنی سیاست را ارائه نماید.