هدهد ، نوشتهی خانم زهرا اسماعیلزاده ، چاپ شده از نشر برکه خورشید ، حکایت زندگی دختری سرکش به نام هدا است ، که تحت فشارهای تربیتی و مذهبی بیش از اندازهی پدر و مادرش و شکاف عمیقی که میان رابطهاش با آنها ایجاد شده است ، به جای بهشت وارد جهنمی می شود که نگهبانش اگر چه ظاهرش موجه است اما باطنی متعفن دارد . هدهد هم مانند سایر آثار خانم اسماعیلزاده ، بسیار روان و شیوا نوشته شده است . داستان در نهایت سادگی تعلیق مناسبی دارد . بیشک نقطهی قوت آثار ایشان شخصیتپردازی بسیار خوب نویسنده است که در این کتاب هم شاهدش هستیم . هدا میتواند نمایندهی طیف وسیعی از دختران دههی شصت و هفتاد باشد که برای ذرهای استقلال و آزادی مشروع که حق انسانی هر شخص است، مدام در جنگ و جدل با والدین خود بودند . محدودیتهایی که شاید برای دختران امروزی قابل درک نباشد اما بسیاری از ما آنها را زندگی کردهایم . داستان بار دیگر نشان میدهد که قوانین ازدواج و طلاق در کشور ما به شدت مرد سالارانه است . شخصیتهای دوست داشتنی ماماسی ، خاله ابری و عمو راوی ، باعث شدهاند که فضای کتاب گرم و دل نشین باشد . داستان ، عاشقانه ی زیادی ندارد و تکیهی نویسنده بر بعد اجتماعی کار است . در داستان خبری از اغراق نیست و وقایع بر پایهی منطق اتفاق میافتند . به شخصه دوست داشتم پایان کتاب کمی مفصل تر بود و شخصیتهای اصلی داستان یکبار دیگر با هم ملاقات میکردند و همین باعث شد پروندهی داستان در یک گوشه از ذهن من برای همیشه باز بماند .