شاید اگر بخواهیم بگوییم جان کلام را دریافتهایم و آنچه کتاب «شش نام زیبایی» بر پایهی آن شکل گرفته را بیان کنیم، باید بگویم این کتاب جستار بلندیست در باب حساسیت ما به امکانیّت زیبایی در سرحدّات خودش! اینکه چهطور زیبایی از کلمههای زبان ما به تکتک اجزای هستی سرایت میکنند و ما با مفصلبندی ذهنی و زبانی، زیبایی و امر زیبا را درک و فهم میکنیم. این بحث از دیرباز وجود داشته که امر زیبا و پیرو آن هنر، اساسا به چه کار میآیند و قرار است چه کنند؟ یکی از نشانههای اهمیت امر زیبا و هنر در تاریخ انسان تا همین امروز، وجود کلمههاییست که زیبایی را توضیح، توصیف و تشریح میکنند. این مهم که زیبایی در زبانهای گوناگون کلمههایی دارد که اینگونه جایگاهی رفیع دارند و دامنهی تأثیرشان بر آن فرهنگ و دیگر فرهنگهای انسانی به شکلی عجیب گسترده است، مسئلهایست که خود میتواند توضید دهد که هنر به چه کار ما میآید و چرا اینچنین درگیر آنیم. کتاب «شش نام زیبایی» نوشتهی «کریسپین سارتول» به کلمههایی که در تعریف زیبایی در شش زبان مختلف به کار رفتهاند پرداخته و تحلیلی تاریخی، معناشناختی و زیباییشناسانه ارائه داده که با نثر و لحنی بینظیر، خود تبدیل به امر زیبا شده است! فقط رجوع به کلمهی «بیوتی» در انگلیسی و «وابی – سابی» در ژاپنی، با علم به تأثیر این کلمهها بر فرهنگ و تاریخ انسان، نشان میدهد که چرا شش نام زیبایی کتاب مهمیست و البته خواندنی.