همواره این تفکر وجود داشته است که ترجمهی کتاب کودک به ویژه کتابهای تصویری کار ساده و آسانی است اما ریتا اویتینن، پژوهشگر فنلاندی خوانش دیگری از این فرضیه دارد و ترجمه برای کودکان را امری دشوار در عین حال همراه با حساسیت ویژه میخواند و معتقد است در ترجمهی کتابهای کودکان به ویژه کتابهای تصویری عوامل درون متنی و برون متنی بسیاری دخیلاند و ترجمه برای کودکان را باید از جنبههای بیشماری نگاه کرد. او کتابش را در شش فصل طراحی کرده است که هر فصل خود گویای موضوعی جدا و تفکیک شدهای است. در فصل نخست به موضوع و طرح وضعیت کلی ترجمه برای کودکان، تعریفی از ادبیات کودک و ویژگیهای کتاب کودک میپردازد و به دیدگاه و رویکردهای نظری و مفهوم تعادل یا هم ارزی اشاره میکند که تا دههی هفتاد از مباحث داغ رشتهی مطالعات ترجمه بوده است. او به مقایسهی رویکردهای تعادلگرا، که در این جا به واژهی همارزی ترجمه شده است، با رویکرد نقشگرا میپردازد و با طرح نظریهی هدف که بنیانگزار آن هانس ورمیر است، معتقد است دیگر نمیتوان به رویکردهای تعادلگرا یا مفهوم هم ارزی پایبند ماند زیرا هر ترجمهای دائم در حال بازخوانی است و خوانندگان ترجمهها با خوانندگان متون اصلی فرق میکنند و وضعیت ترجمهها با وضعیت متون اصلی فرق میکند و همواره با این پرسشها روبرو هستیم برای چه کسی؟ کجا؟ و برای چه ترجمه میکنیم؟ در فصل دوم با عنوان خوانش خواننده، خواندن را به مثابه یکی از مسائل محوری ترجمه میداند و در تلاش است تا مفهوم خوانش خواننده را از زاویه دیدهای متفاوت، به خصوص رویکردهای نقد خواننده محور، مورد بررسی قرار دهد زیرا معتقد است در ترجمه برای کودکان خوانش امر بسیار مهمی بشمار میرود او با یاری گرفتن از منطق گفتگویی (یا مکالمهای یا گفت و شنودی یا گفتگومندی) باختین در تلاش است امر ترجمه را امری گفت و شنودی و دوسویه برشمارد. در فصل سوم اویتینن به مفهوم کودکدرون از روزن چشم زبانشناسان و روانشناسان کودک، تفاوت کودک و بزرگسال، اقتدار کودک در زنجیره ی تصمیمگیری میپردازد. او این فصل را با عنوان برای چه کسی آغاز میکند و میگوید وقتی برای کودکان مینویسیم، تصویرگری میکنیم، یا برای آن ها ترجمه میکنیم همیشه آن را براساس تصورات دوران کودکی خود و تصور کل جامعه از دوران کودکی انجام میدهیم. او در پایان این فصل با نتیجهگیری فرهنگ کودکان به مثابه ی کارناوال نتیجه میگیرد که مترجمان ادبیات کودک باید به کارناوال کودکان بپیوندند و به جای یاد دادن به کودکان از آن ها یاد بگیرند زیرا به کمک همین گفت و شنود است که میتوان تفسیرهای تازه ای خلق کرد و این به معنای تحریف نیست بلکه به معنای احترام به منبع اصلی و احترام به کودکان یا فرهنگ کارناوالی کودکان است. او در فصل چهارم به جایگاه و تعاریف ادبیات کودکان و ادبیاتی برای کودکان، وجوه اشتراک ادبیات کودک و بزرگسال و عوامل تاثیرگذار بر ترجمههای کودکان میپردازد. فصل با عنوان ادبیات کودکان و ادبیاتی برای کودکان آغاز می شود. اویتین در ترجمه برای کودکان علاوه بر تعریفی که از ادبیات کودک میدهد کودک خواننده و خواننده ی بزرگسال را مورد توجه قرار می دهد و بر این باور است که ادبیات کودک ادبیاتی است که برای کودکان به نیت آنها تهیه میشود و کودکان آن را میخوانند و یا برای آنها خوانده میشود. اویتینن در فصل پنجم با عنوان ترجمهی ادبیات کودکان و ترجمه برای کودکان به مشکلات ترجمه برای کودکان و مفهوم اقتباس و همارزی آن با بومیگرایی میپردازد. او با اشاره به دو راهکار بومیسازی و بیگانهسازی معتقد است ونوتی نقش خوانندگان و واکنش آنها به متن را در نظر نمیگیرد و معتقد است در اقتباس صرفا چگونگی ترجمه مطرح نیست و چرایی شیوهی ترجمه مهم است. او پس از پرداختن به موضوعاتی چون بازنویسی و بومیکردن متن، ارتباط کلمات و تصویر و پیدایی مترجم در اثر، به بررسی ترجمههای فنلاندی ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب و بازنویسی مومینها از منظر زمان، ترجمه، تصویر ذهنی از کودک در این داستانها میپردازد. اویتینن در فصل ششم که چکیده ی مسائل مطرح شده در کتاب است یک پایانبندی از ترجمه برای کودکان به ویژه ترجمه ی کتاب های تصویری ارائه میدهد.