این کتاب روایت خاطرات سیدعباس رابوکی است که که جزو تیم موتورسواران شهید چمران در ستاد جنگهای نامنظم بود. بوکی پس از سال ها خاطرات خود را در گفتوگو با حمیدرضا جوانبخت روایت کرده که در قالب این کتاب منتشر شده اند. جوانبخت که در عرصه رسانه هم فعال است در اولین تجربه خود در حوزه کتاب، دست روی سوژهای نسبتا سخت گذاشته و به گواه کارشناسانی که این کتاب را خواندهاند، در پرداخت و روایت خود موفق بوده است. در موضوع جنگ، کتابهای خاطره زیادی وجود دارد؛ اما بیشک کتاب موتور سوار چمران جزو بهترینها خواهد بود.. اهمیت این کتاب به غیر از روایت جنگ، در چند مساله دیگر هم هست. یکی ایجاد شناخت از شهید چمران از زاویهای ناشناخته. با اینکه کتاب درباره چمران نیست؛ اما شناخت بسیار خوبی از او به دست میدهد و الگوی بسیار خوبی است، برای معنیشدن عبارت «آتش به اختیار». نکته دوم اینکه روایتهای ما از رزمندگان اصولا به نحوی صورت گرفته که آنها را همگی مذهبی با دغدغههای انقلابی و دارای سلوک عارفانه شناساندهایم. رابوکی، جوانی بوده عشق موتور که اولین دیدارش با چمران در پیست موتورسواری اتفاق افتاده، با اینکه عاشق چمران بود؛ اما هیچوقت سبک زندگیاش مثل بچه حزباللهیها نشد. جوانی رابوکی شبیه جوانی جوانهای امروز است و جوان امروز میتواند خودش را در آینه روایت او پیدا کند. روایت جنگ دغدغه رهبر انقلاب است و روایت این کتاب یکی از بهترین این روایتهاست.