در ابتدا فقط کلمه بود... و سپس کتاب هم بهوجود آمد. درست جایی که الان هستیم کارم را شروع کردم. من به همهچیز با دقت نگاه کردم و همهی موارد را بررسی کردم و کاملا متوجه شدم که چه اتفاقی برای ما میافتد که تبدیل میشویم به کسی که امروز هستیم. (در این مورد در کتاب قبلیام ، فرازلد، صحبت کردهام اما حالا با جزییات بیشتر صحبت میکنم) آیا رویاهایمان را به حقیقت میرسانیم؟ اگر نه، چه کسی را سرزنش میکنیم؟ اگر نه چه کاری میتوانیم انجام دهیم که به رویاهایمان برسیم که اگر در سیارههای دیگر هم زندگی باشد، از ما یاد بگیرند؟ بقای نژاد انسان یک معجزه است. اگر زندهاید و این کتاب را میخوانید، برندهی واقعی و دارندهی مدال طلا در مسابقات شانس هستید و خوششانس تشریف دارید، که قورباغه به دنیا نیامدید. همین موضوعات باعث میشود ما خوشحالترین موجودات روی زمین باشیم اما نیستیم. ما همهی وقتمان را در زمین تلف میکنیم و به همان که داریم، قانع میشویم و درنتیجه، در یک الگوی ثابت گرفتار یم. چه اتفاقی خواهد افتاد و ما به کجا خواهیم رفت؟