توماس سانکارا یکی از بزرگترین رهبران انقلابی قرن بیستم بود. در سی و سه سالگی انقلاب بورکینا فاسو را در آفریقای غربی رهبری کرد و در سی و هفت سالگی طی یک کودتای ضد انقلابی کشته شد و رژیم انقلاب از بین رفت. بورکینا فاسو یکی از فقیرترین و عقب افتاده ترین کشورهای جهان بود. ولی تجربه ی انقلابش، که سانکارا در این کتاب به تشریح آن می پردازد و وی دست اندرکار و نماد آن بود، نشان داد که در این عصر، هر کشوری استعداد آن را دارد که بتواند در جنگ علیه فقر و سلطه ی خارجی تحولات اجتماعی وسیعی را آغاز کند، به سطح عالی تری از روابط اجتماعی دست یابد، یک رهبری طراز اول بین المللی بوجود آورد، به بخشی از تداوم انقلاب های جهان تبدیل شود و آن را غنی تر سازد.