تحلیل اقتصادی سنتی در حوزهی قانونگذاری دارای نقایص قابل توجهی است و نتوانسته است برای برخی از سوالات مهم پاسخ رضایت بخشی را ارائه دهد. چرا قوانینی که با نیات خوب تدوین شده اند هرگز اجرا نمی شوند؟ آیا وقتی قوانین اجرا نمیشوند سک شکست در تنظیم قانون رخ داده استیا مجریان قانون مقصر هستند؟ و از همه مهمتر با توجه به اینکه قوانین صرفا کلماتی روی کاغذ میباشند، چه عاملی باعث تاثیرگذاری آنها می شود؟ این کتاب تحلیلی بدیع و برانگیزننده برای چگونگی درک رابطه بین اقتثاد و اجرای قانون در دنیای واقعی ارائه می دهد. کاشیک باسو با ارائه ی نظریه بازی مدرن، رویکرد «نقطه کانونی» را پایه گذاری می کند، و در این چهارچوب نه تنها اقدامات و منافع شخصی شهروندان که باید از قانون پیروی کنند، بلکه همچنین کارکنان دولت، سیاستمداران، قضات و دیوان سالاران که مجریان قانون هستند را نیز مدل سازی می کند. وی ارتباط بین هنجار ها و قانون را نشان می دهد و تشریح می کند که چگونه باور های ذهنی متاثر از این هنجارها می توانند رفتار انسان را تغییر دهند.