سرودن «بهاریه» مسئله جدیدی در شعر نیست. این اشعار در ادبیات کلاسیک ما سابقه دارد. از جمله آنها میتوان به منوچهری اشاره کرد. قالب شعر منوچهری قصیده بود. برای همین در ابتدای شعرش به وصف طبیعت میپرداخت. سپس بیتی میآورد و پس از آن به وصف ممدوح میپرداخت. منوچهری در زمینه وصف طبیعت در قصایدش استادی بی بدیل بود. در بهاریههای حداد عادل هم شاهد وصف طبیعت هستیم. شاعر در کتاب شعرش تنها حال و هوای طبیعت را در فصل بهار شرح میدهد و از حس و حال خودش در فصل بهار سخنی به میان نمیآورد. شعرهای «کتاب شعر» در قالب غزل سروده شدند. فاصلهای میان غزلهای کتاب «آنک بهار» با غزلهای امروز مشاهده میکنیم. این مسئله نشان میدهد با غزل کلاسیک مواجه هستیم. غزلی که در آثار کلاسیک ما دیده میشود تنها مضمون طبیعت در این غزلها دیده میشود که آن هم به دلیل ظرفیتی است که قالب غزل دارد. تمام شعرهای این مجموعه در فصل بهار سروده شدند و وصف طبیعت بهار در این آثار این مسئله را به خوبی نشان میدهد. گویی شاعر تحت تاثیر همان فضا قرار گرفته و شعرها را سروده است. سروده شدن اشعار در فصل بهار مسئلهای است که خود شاعر هم در مقدمه کتابش به آن اشاره میکند. حتی اگر این اشاره هم وجود نداشت خود شعر نشان میدهد در فصل بهار سروده شده است.