از آنجا که صنعت رسانه در اواخر قرن بیستم، نیازمند تحقیقاتی در جهت حل مشکلات خود بود و این مشکلات را نمیتوانست در حوزهای مانند ارتباطات که نگاه اقتصادی و مدیریتی به سازمانهای رسانهای نداشت حل کند، بنابراین بر اساس این نیاز، رشته مدیریت رسانه در برخی از دانشگاههای معتبر دنیا شکل گرفت. مدیریت رسانه به عنوان یک میانرشتهای، خود را ذیل رشته مدیریت و رشته ارتباطات تعریف کرده است اما بررسی ادبیات این حوزه و همچنین دیدگاه پدیدآورندگان آن نشان میدهد، مدیریت رسانه بیش از آنکه خود را به نظریههای ارتباطات متعهد بداند، به مدلها و نظریههای مدیریت وفادار است و ذیل این چارچوب مفهومی نظریات خود را شکل داده است. همان گونه که بزرگان این رشته در دنیا اعتقاددارند، رشته مدیریت رسانه با خاستگاهی اقتصادی ظهور کرد و پسازآن خود را ذیل چارچوب نظری مدیریت تعریف کرد و اکنون پس از چند سال به دنبال یافتن جایگاهی مستقل برای خود در بدنه محکم ادبیات مدیریت است. حوزه مطالعات مدیریت رسانه، به عنوان یکرشته نوظهور و رو به گسترش، در این سالها با پویاییهای زیادی روبهرو بوده است. تحقیقات راهبردی که در سالهای اخیر در این حوزه انجامشده مدیریت رسانه را در دنیای علم چندین گام به جلو برده است. اما ازآنجاییکه رشته مدیریت رسانه، رشته جدیدی است هنوز مطالعات منسجمی با رویکرد ارائه نظریههای گسترده در آن شکل نگرفته است و آنچه شاهد هستیم نظریههای محدود و گاه گسسته از هم است. ما این مسئله را نه ضعف این رشته که ویژگی جوان بودن آن میدانیم. از آنجا که رشته مدیریت رسانه حدود بیست سال است که خود را به عنوان یکرشته دانشگاهی در دنیا معرفی کرده، طبیعی است که حوزه نظری آن هنوز بهطور کامل شکل نگرفته باشد. با این حال تحقیقات کاربردی و بهروز این حوزه، هرروزه در حال گسترش است. ما نیز در ایران به عنوان پیشرو در منطقه در ایجاد این رشته دانشگاهی، نیاز است به معرفی، تبیین و ارائه نظریات در جهت گسترش این رشته بپردازیم و فلسفه وجودی کتاب پیش رونیز از همین امر ناشی شده است.