تجزیه نوگرایانه ی مرمت شهری در پی پاسخگویی به فوریت های ناشی از فرسودگی کالبدی و عملکردی بوده است اما از توجه به خاطره سازی شهری و فضاهای شهری غافل مانده است و فراموش نموده که شهر خاطره را می سازد و خاطره به شهر شکل می بخشد و همین باعث شکست این اندیشه های نوگرایانه گردید. در مرمت شهری هرگز نباید فراموش کرد که خاطره صحنه ای است برای پیوند مجدد و به حال آوردن گذشته و در مرمت شهری تلاش لر این است که به بافت های کهن اندیشه ای نو را تزریق کرد. و به این ترتیب شهروند را در شهر و خاطره سازی درگیر نمود و به این ترتیب شهروند بتواند در هر چیزی جنبه ای تمثیلی بیابد و حتی شهر تبدیل به یک صحنه ی نمایش شود که شهروند هر لحظه در آن نقش دوگانه ی بازیگر و تماشاگر را داشته بشد در این حالت شهر و شهروند در حال تنیدن خاطرات خواهند بود.