کتاب «نظریه مغز قلب» جامع ترین تک نگاری علمی موسسه HeartMath است. این یک درک عمیق از نقش قلب در ظهور انسجام گسترده سیستم و یافته های تحقیقاتی جدید در مورد اینکه چگونه تعاملات قلب و مغز بر جنبه های مختلف عملکرد شناختی تأثیر می گذارد، ارائه می دهد. قلب منسجم ارتباطات درون و بین سیستمهای بدن را از طریق تولید و انتقال ریتمها و الگوها در سیستمهای عصبی و هورمونی بررسی میکند. با استفاده از الگوی فعالیت ریتمیک قلب به عنوان نشانگر فیزیولوژیکی اولیه، شش حالت مختلف عملکرد روانفیزیولوژیکی شناسایی میشوند که با همبستگیهای فیزیولوژیکی، ذهنی و عاطفی آنها متمایز میشوند. بر اساس این یافتههای تجربی، تحقیقات IHM در مورد روانفیزیولوژی احساسات برای اولین بار در یک گونهشناسی - یک "نقشه" مفهومی - از تعامل روانفیزیولوژیکی که به صورت گرافیکی ارائه شده است، ترکیب میشود. ویژگی ها و مزایای حالت انسجام روانی فیزیولوژیکی که با احساسات مثبت پایدار و تغییر جهانی به افزایش هماهنگی در فرآیندهای روانی فیزیولوژیکی همراه است، به طور عمیق مورد بررسی قرار گرفته است. موضوعات تحت پوشش عبارتند از اینکه چگونه انسجام به کاهش درد کمک می کند، تعامل بین ریتم قلب و تنفس، و اینکه چگونه انسجام قلب بر تجربه احساسی و هورمون هایی مانند کورتیزول و اکسی توسین تاثیر می گذارد. جالب توجه است بحث کامل در مورد اینکه چگونه انسجام عملکرد شناختی را بهبود می بخشد، که نشان می دهد چگونه قلب و مغز برای تأثیر بر فرآیندهای شناختی با هم تعامل دارند. این بخش مروری بر تحقیقات گذشته در مورد فعل و انفعالات قلب و مغز ارائه میکند، دادههای تحقیقاتی جدیدی را در مورد انسجام قلب ارائه میکند، و یک فرضیه جدید در رابطه با تأثیر الگوهای "مقیاس کلان" فعالیت قلب بر شناخت معرفی میکند.