امروزه مبحث نظری گذار به مردم سالاری و زمینه های اجتماعی آن مهم ترین مبحث در جامعه شناسی سیاسی به شمار می رود حتی می توان گفت که با توجه به اهمیت و دامنه گسترده این مسجد جامعه شناسی سیاسی چیزی جز جامعه شناسی زمینه های گذار به مردم سالاری نیست.افرایش شمار دموکراسی ها در دو دهه اخیر دامنه ی ادبیات و نظریه پردازی در باره گذار به مردم سالاری نیر به شیوه ی بی سابقه ای گسترش یافته است. این ادبیات دیگر چندان با مباحت فلسفی در باب معنا و مفهوم و یا امتیاز دموکراسی بر سایر نظام های سیاسی سر و کرای ندارد. امروز فرص عمومی بر این است که همه آرمان ها و آمال غایی انسان که به ندرت یک جا گرد می آیند، از جمله نظم و امنیت، حکومت قانون، آزادی، برابری، رعایت حقوق فردی، پاسداری از مصلحت عمومی، عدالت، شادی و رفاه. پراکندگی قدرت، پیشرفت دانش، تولید ثروت، تأمین صلح، مدارا و تساهل، کثرت گرایی، خودمختاری فردی، پاسداری از تنوعات اجتماعی، پایداری فضایل اخلاقی فردی و عمومی و سرانجام ایجاد فضای مناسب برای رسیدن به حقیقت را از طریق نقد و انتقاد و آزمون و خطا در حد امکان تنها در سایه ی نظام های مردم سالار تحقق پذیرند.