با مجموعه ی شیطان برت به رتبه اول فانتزی معاصر صعود کرد و در کنار غول هایی مانند جورج آر آر. مارتین، رابرت جردن و تری بروکس ایستاد. کتاب جنگ روشنایی روز، جلد سوم یکی از پرفروشترین مجموعه های بینالمللی «شیطان» برت، ادامه داستان حماسی آخرین ایستادگی بشر در برابر ارتش شیاطینی است که هر شب برای شکار بشر برمیخیزند. در شب ماه نو، شیاطین با قدرت به پا می خیزند و به دنبال مرگ دو مرد هستند که هر دوی آنها پتانسیل تبدیل شدن به نجات دهنده افسانه ای را دارند، مرد پیشگویی کرد که بقایای پراکنده بشریت را دوباره متحد کند. آرلن بیلز زمانی یک مرد معمولی بود، اما اکنون به چیزی بیشتر تبدیل شده است - مردی که با بخش های الدریچ آنقدر قدرتمند خالکوبی شده است که او را با هر شیطانی همتا می کند. آرلن هر لحظه انکار میکند که او نجاتدهنده است، اما هر چه بیشتر تلاش میکند با مردم عادی یکی باشد، آنها با شور و حرارت بیشتری باور میکنند. بسیاری او را دنبال میکنند، اما مسیر آرلن ممکن است که به مکانی تاریک منتهی شود که او به تنهایی میتواند به آن سفر کند، و از آنجا ممکن است بازگشتی وجود نداشته باشد. تنها کسی که امید دارد آرلن را در دنیای مردان نگه دارد، یا به او در هبوطش به دنیای شیاطین بپیوندد، رنا تانر، زن جوان خشمگینی است که در خطر از دست دادن خود در برابر قدرت جادوی شیطان است. جاردیر قبایل جنگجوی صحرای کراسیا را به یک ارتش شیطان کش تبدیل کرده و خود را نجات دهنده معرفی کرده است. او سلاحهای باستانی را حمل میکند - نیزه و تاج - که به ادعای او اعتبار میدهد، و بخشهای وسیعی از سرزمینهای سبز در مقابل کنترل او تعظیم میکنند. اما جردیر به تنهایی به قدرت نرسید. ظهور او توسط همسر اولش، اینورا، یک کشیش حیله گر و قدرتمند طراحی شد که جادوی مهیب استخوان شیطان به او این توانایی را می دهد که نگاهی اجمالی به آینده داشته باشد. انگیزه ها و گذشته اینورا در هاله ای از رمز و راز است و حتی جاردیر به طور کامل به او اعتماد ندارد. زمانی آرلن و جاردیر به اندازه برادران صمیمی بودند. حالا آنها سخت ترین رقبا هستند.