درباره چرایی و چگونگی پیدایش، صورت بندی و تداوم استبداد در سرزمینهای شرقی، از جمله ایران، بسیاری از اندیشمندان ایرانی و غیر ایرانی به نظریهپردازی پرداختهاند. در این بین نظریهی «شیوهی تولید آسیایی» مارکس و انگلس که بهرهمند از اندیشههای متفکرانی همچون منتسکیو، هابز و هگل بوده و همچنین نظریهی «پاتریمونیالیسم» ماکس وبر و نیز «استبداد شرقی» کارل اگوست ویتفوگل از شهرت بیشتری برخوردارند؛ و بر تدوین نظریههای بعدی تأثیر قابل توجهی داشتهاند. افراد دیگری از صاحبنظران غربی از جمله لمبتون، فرد هالیدی، جک گلدستون، کدی و کرونین و برخی دیگر، «مسئلهی استبداد در ایران» را در آثار خود از نظر دور نداشتهاند؛ و اما در میان متفکران ایرانی که به موضوع تاریخ، جامعه و سیاست ایران علاقهمند بودهاند و مطالعاتی به صورتی روشمند و مستمر در این باره انجام دادهاند خودکامگی تنها در برگیرنده شخص خودکامه و گروه همدستانش نیست، بلکه فرمانبرداران، زیردستان و قربانیان او را نیز دربر می گیرد، یعنی عناصری که او را به این مقام رسانده اند. در میان هر ملتی بیش از هزاران هیتلر و استالین بالقوه وجود دارد . اما به ندرت پیش می آید که این توفیق را داشته باشند که تا مرحله به دست گیری قدرت مطلقه پیشروی کنند و به آرزوی رام نشدنی خود برای همتایی با خدایان دست یابند . موفقیت در این امر به شرایط اقتصادی – اجتماعی و سیاسی بستگی دارد …