مثل مشهوری وجود دارد که میگوید: «اگر تمام شب را به خاطر ندیدن خورشید گریه کنید، از تماشای ماه و ستارگان زیبا محروم خواهید شد.» درواقع هرگاه به دلیل عدم فهم بخشی از جهان سوگوار میمانیم، از لذت شناخت بخش دیگری از آن محروم میشویم. به عبارت دیگر، همین میل به شناخت و درک جهان و زیباییهایش است که زندگی و بودن در جهان با همهی مصائب عجیب و غریبش را نه فقط ممکن، که لذتبخش میکند. کتاب «چگونه عاشق جهان شویم» دربرگیرندهی 10 فصل همچون 10 جستار بههم پیوسته است که قدم به قدم از کوچکترین اجزای جهان آغاز کرده و ما را به ماورای کهکشانها میبرد. استفان کلاین، کتابش را با حساسیت یک شاعر عاشق و دقت و مراقبت یک دانشمند تمامعیار نوشته و موجب شده دریابیم که حضور و اهمیت یک گل سرخ و جایگاهش در هستی، هیچ از اهمیت و جایگاه عظیمترین کهکشانها کم ندارد. کلاین در این کتاب فهم انسان از اجزای جهان را راهی به سوی عشق ورزیدن به زندگی و هستی میداند و با استفادهی ظریف و بی مثالش از فیزیک نوین، نجوم، فلسفه و ... مهر بیپایان به دنیا و زیستن در آن را به خوانندگانش آموزش میدهد. البته که چگونه عاشق جهان شویم را نه مانند یک رسالهی آموزشی، که به مثال عاشقانهای ژرف، خطاب به انسان و هستی باید خواند و یاد گرفت.