یکی از ضعفهای جدی در بررسی سیاست خارجی ایران بیتوجهی به پیوستگی و ارتباط سیاست خارجی با سیاست داخلی است. چنین نگاهی موجب شده غالب آثار مکتوب این حوزه، صرفا به بررسی اصول و محورهای سیاست خارجی دولت های پس از انقلاب بسنده کنند و بسترهای شکلدهنده آن را نادیده بگیرند. نبود درس تحولات سیاسی-اجتماعی پس از انقلاب بهعنوان یک پیشنیاز برای درس سیاست خارجی نیز این شکاف را دامن زده و بر سرگشتگی دانشجویان رشته علوم سیاسی افزوده است.کتاب پیش رو برای پوشش دادن این ضعف به سراغ نظریه پیوستگی جیمز روزنا رفته و یک بار دیگر سیاست خارجی ایران را از این منظر و بر اساس متغیرهای فرد، جامعه، نقش، حکومت و نظام بینالملل بررسی کرده است. علاوه بر موارد فوق، وجوه تمایز دیگر این کتاب از سایر آثار مشابه را در سه مورد می توان خلاصه کرد: نخست؛ تبیین سیاست خارجی دولت موقت به صورتی جامع و مبسوطتر از آثار پیشین؛ دوم، تشریح سیاست خارجی ایران در دولت بنیصدر و اختلاف دیدگاههای او با شهید رجایی در بحث سیاست خارجی برای نخستینبار؛ سوم، پرداختن به سیاست خارجی ایران از ابتدا تا پایان دولت دوازدهم بر مبنای نگاه از درون به بیرون.