کتاب «فلسفه معاصر ایران» نوشته ی دکتر رضا داوری اردکانی، فیلسوف و متفکر معاصر است. او درباره ی واژه «معاصر» که در عنوان کتابش آمده است، گفته: «مقصود من از فلسفه ی معاصر، فلسفه ای است که در کتاب ها و دانشگاه هایمان در این دوران با آن سر و کار داریم. ما در دوران جدید، فلسفه را از اروپا گرفتیم. منظور من از «فلسفه معاصر ایران» این نبود که ما مکتب خاصی در فلسفه داریم، بلکه مقصودم این بود که فلسفه ای که به فرهنگ ما وارد شده است، چه بر سر ما آورده و ما چه بر سر آن آورده ایم.» در مقدمه ی کتاب حاضر می خوانیم: «نوشتن درباره ی فلسفه معاصر ایران از جهات مختلف کاری دشوار است زیرا صرف نظر از موانعی مثل حجاب معاصرت، به نظر نمی رسد که فلسفه زمان ما بنیه ی تاریخی استوار داشته باشد. البته در قرن حاضر، هم فلسفه اسلامی و هم در فلسفه جدید محققان و صاحبنظران نامداری ظهور کرده اند، اما صورت غالب فلسفه اسلامی بیشتر شرح آرا فیلسوفان گذشته و مخصوصا فلسفه های ابن سینا و ملاصدراست. نکته ی مهمی که نباید از آن غافل بود، این است که فلسفه ی جدید و مخصوصا فلسفه ی معاصر جهانی است و ما که تاریخ درخشان فلسفه داریم، باید بتوانیم در فلسفه ی جهانی شریک شویم. فلسفه معاصر ایران با این شرکت تحقق می یابد و این فلسفه هنوز تعین پیدا نکرده است. آیا می توان امیدوار بود که در آینده نزدیک شاهد یک تحول فکری باشیم. اهل فلسفه ناگزیر باید به این آرزو امید ببندند.»