با اینکه چند هزار سال قبل انسان صرفا شکارگری گردآورنده روی کرۀ زمین بوده، اما در قرن بیستویکم این انسان است که تأثیر بسزایی بر شکل کرۀ زمین دارد. این تحول با تغییرات اساسی در نوع روابط انسان - محیطزیست همراه بوده است. هنوز از این دوگانگی و شکافی که نظامهای اجتماعی و اکولوژیک را دو نظام جداگانه و گاهی حتی متضاد تعریف میکنند رنج میبریم. محققان در تعریف تعاملهای انسان - محیطزیست بر دو مفهوم خدمات اکوسیستم و خطرات محیطزیستی تأکید دارند. اگر به تاریخچۀ تعاملهای انسان - محیطزیست بنگریم، مملو از تمایل انسان به اعمال کنترل بر محیطزیست، حفاظت خود در برابر خطرات و بهرهمندی از خدمات و کالاهای اکوسیستمی بوده است. محیطزیست در طول تاریخ تحت تأثیر اقدامها و فعالیتهای انسانی بوده است که پس از انقلاب صنعتی قرن نوزدهم و تغییر جوامع کشاورزی به جوامع صنعتی، انسانها به نیرویی قدرتمند در شکل دادن به کرۀ زمین در مقیاسی جهانی بدل شدند. انقلاب صنعتی ثروت بیسابقهای برای برخی جوامع به ارمغان آورد و در بهبود کیفیت زندگی آنها نقش شایانی داشت. در عین حال، تفاوتهای جهانی بیش از پیش افزایش یافت و انسان به نیرویی بدل شد که تأثیر بیسابقهای بر چرخههای مواد جهان بهجا گذاشت. این پیشرفت، زمینهساز بحثی علمی بر سر شروع عصری جدید شد؛ عصر آنتروپوسین. این بحث همچنین با بحثهایی در مورد مسئولیتی جدید برای بشریت و تغیر روابط انسان - محیطزیست از بهرهبرداری به نیکداری همراه بوده است. تاریخچۀ تعاملهای انسان - محیطزیست نشان میدهد تمایز میان تعاملهای سودمند و مضر، یا آنچه انسانها مفید یا مضر تصور میکنند، مهمترین نیروهای محرک رابطۀ میان انسان و طبیعت را دربرمیگیرد. از این رو، با توجه به مفاهیم خدمات اکوسیستم و خطرات محیطزیستی، تعاملهای میان انسان و محیطزیست توصیف میشود. خدمات دال بر کارکرد نظام اکولوژیکی بهعنوان ارائهدهندۀ خدمات مختلف متناسب با فعالیتهای انسانی است (برای مثال تأمین آب برای فعالیتهای کشاورزی). خطرات نیز عبارتاند از تهدیدهایی که یک نظام اکولوژیکی بر نظام اجتماعی تحمیل میکند (برای مثال خطر سیل). خدمات اکوسیستم را میتوان «شرایط و فرایندهایی که ضمن آن اکوسیستمهای طبیعی و گونههای موجود در آنها، پایداری و حیات انسان را محقق میسازند» در نظر گرفت. یا به تعبیری که در کتاب حاضر آورده شده است خدمات اکوسیستم را میتوان «مزایایی تعریف کرد که مردم از تعامل خود با طبیعت بهدست میآورند» که از دیدگاه برخی محققان از این مفهوم بهعنوان خدمات آبخیز نیز یاد شده است. اکوسیستمها با توجه به خدمات ضروری که برای تداوم حیات بشر ارائه میدهند و جنبههای کارکردی که به پشتیبانی از این خدمات میانجامند شناخته میشوند. بسیاری از مسائل محیطزیستی از نادیده گرفتن و غفلت در مورد اهمیت خدمات ضروری اکوسیستم و پیامدهای بهرهکشی بیش از حد از برخی خدمات و در نتیجه زایل کردن پایه و اساس برخی خدمات دیگر و شکلگیری منشأ جدید خطرات نشأت میگیرند.