نظریههای یادگیری از دروس مهم در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری روانشناسی بطورکلی و روانشناسی تربیتی بطور خاص محسوب میشود. علت اهمیت این درس را شاید بتوان در ماهیت چند وجهی یادگیری جستجو کرد. یادگیری از دیدگاه رفتارگرایان تغییر در رفتارهای قابل مشاهده است در حالیکه در رویکرد شناختی به تغییرات ایجادشده در ساختارهای ذهنی اطلاق میشود. در رویکردهای جدید مانند سازاگرایی شخصی، اجتماعی و انتقادی، یادگیری با ساختن معنا و توجه به ارزشها همراه است. با وجود تنوع دیدگاهها در یادگیری، همه بر این موضوع که شناخت نسبت به رویکردهای یادگیری میتواند نقش مهمی در فرایند یادگیری و آموزش داشته باشد،اتفاق نظر دارند. کتاب "رویکردهای یادگیری :نظریه و کاربست" از جمله معدود کتابهایی است که درآن علاوه بر ارائه رویکردهای مختلف یادگیری، مبانی فلسفی و کاربردهای عملی آنها نیز مورد توجه قرار گرفته است. در این کتاب برای خواننده امکان مقایسه رویکردها و نقاط قوت و ضعف هریک وجود خواهد داشت. از ویژگیهای برجسته کتاب توجه به مباحثی چون یادگیری اجتماعی و یادگیری فرهنگی و ارائه آنها در دو فصل جداگانه است که در کتابهای یادگیری مغفول مانده است. دراین دو فصل نقش فرهنگ و جامعه و چگونگی اثرگذاری آنها بر فرآیند یادگیری مورد بحث قرار می گیرد. خواننده درفصل زبان و یادگیری، ضمن تاکید براهمیت زبان، با نقش آن در یادگیری بیشترآشنا می شود ، در فصل بدن و یادگیری ،در مورد ارتباط بدن و ذهن اطلاعات کاملی به دست می آورد ودر فصل ارزشها، به چگونگی اثرگذاری ارزشهای مختلف دینی،سیاسی ،اخلاقی ،فردی و اقتصادی در برنامه درسی پی می برد.در فصل یادگیری تجربه ای و مبتنی بر شایستگی ،خواننده با انواع یادگیریهای تجربه ای آشنا شده و قادر به شناسایی تفاوت آنها می شود.دو فصل پایانی کتاب "یادگیری آمیخته" و "تعلیم و تربیت در آینده" خواننده را با مباحث جدید و همچنین آنچه می بایست در آینده مورد توجه دست اندکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد آشنا میسازد.