کشاورزی پایدار و اقتصادی مستلزم تطابق دقیق با شرایط طبیعی و اقتصادی است. تشعشعات خورشیدی، منابع آب طبیعی، خصوصیات خاک و تقاضای بازار، تحت هیچ شرایطی همگن نیستند. حتی در مناطق کوچک یا داخل مزرعه، کیفیت خاک یا شیب زمین متفاوت است. کشاورزان شیوههای مخصوص به خود را طی سدهها، بهکار بردهاند. با وجود این، تفاوتهای موجود در هر زمینه هم نیازمند توجه است. در مزرعه، به یقین تفاوتهایی در خصوصیات خاک، شیب، منابع آبی و توسعۀ محصولات در حالتهای گوناگون وجود دارد، اما تا زمانی که عملیات مزرعهای بهصورت دستی یا با تجهیزات کوچک انجام گیرد، کشاورزان راحتتر میتوانند خود را با آن تطبیق دهند. با اینحال وضعیت مذکور بهصورت اساسی در سراسر جهان در حال تغییر است، هم اکنون ماشینها با عرض کاری ۴۰ متر در مزارع مشغول به کارند وبهطور مشخص این مقدار خیلی بیشتر از گذشته است. تحت این شرایط، کشاورز تماس نزدیک خود را با خاک و محصول از دست میدهد. ظرفیت زیاد عملیات ماشینی، سبب برخورد همگن در مزارع بزرگ میشود. بنابراین این روش اجرای عملیات روش پایداری تلقی نمیشود، چراکه در بیشتر حالتها، نه خاک و نه محصول در مزرعه همگن نیستند. تنظیم دائم و دقیق برای خاکهای با ویژگیهای متغیر و انجام دادن تنظیمات با توجه به خصوصیات هر نقطه و شرایط محصول در زمین نیازهای محیطی را خیلی بهتر مشخص میکند تا از بهدست آوردن میزان بیشتر محصول اطمینان حاصل شود. این امر برای کشاورزی دقیق بهصورت موضعی، بهطور کامل منطقی است. ارتباط مذکور نیازمند تجهیزاتی برای رسیدن به اهداف است. مشاهدات بصری انسان و تنظیماتی که متعاقب آن انجام میشود بهویژه زمانی که سرعت و عرض کار ماشین بالا میرود، سختتر خواهد شد. حسگرها و رایانههایی که سیگنالهای بهدستآمده از یک موقعیت مکانی خاص را در مورد خاک و محصول جمعآوری و پردازش میکنند، بر این چالش غلبه میکنند. زمانی که در ترکیب با عملگرها – که تنظیمات مورد نیاز ماشین را انجام میدهند – استفاده شوند، امکان کار خودکار و اصلاح در حال حرکت عملیات زراعی را (که بهصورت موضعی در حال اجرا هستند) میدهند. نتایج سنجش و پردازش انجام گرفته را میتوان بهصورت نقشههای موضعی و زمینمرجع شده ذخیره کرد. این اقدام زمانی ضروری است که سنجش پیش از عملیات زراعی مورد نظر انجام میپذیرد. مهمترین مشکل پیشرو در این میان انتخاب اصول سنجش و روشهای مناسب پردازش دادههای ورودی است.