«ویولنزن روی پل» روایت سفری از ظلمت به نور نوشته خسروباباخانی است. این نویسنده برگزیده کتاب سال و معلم داستاننویسی در این کتاب تجربههای خود را از اعتیاد ۳۰ ساله و سپس توفیق در ترک این بلا روایت کرده است. کتاب از شانزده فصل تشکیل شده است. مولف فصل نخست را به خستگی و فصل آخر را به بهشت اختصاص داده است، فصل پانزدهم که عنوان کتاب از آن گرفته شده است ویولن زن است. در این فصل آمده است: «زنگ زد. همیشه با جمله «دور سرت بگردم» شروع میکرد. بعد میگفت: «خاک پاتم»، بعد میگفت: «دردت به قلبم» و چنان با خلوص میگفت و صمیمانه، که من را به رعشه میانداخت از فرط شکر و شوق.