از افلاطون تا به امروز بحث در باب زیبایی دغدغه فلاسفه غرب بوده است و همواره نیز در میان دو قطب متقابل خویش سرگردان: زیبایی کیفیتی در ادراک است یا جمع عناصری در اعیان؟ بهعبارتی یک امر ذهنی است یا عینی؟ objective است یا subjective؟ در متن این تحقیق تا آنجا که ممکن بوده با رجوع به منابع متعدد در حکمت و اندیشۀ شرق و غرب، این معنا مورد بحث قرار گرفته است. ابتدا از برای تبیین زیباییشناسی در قاموس تخصصی هنر و زیبایی، سرگذشت تأملات فلاسفه از فیثاغوریان تا کانت مورد بررسی قرار گرفته تا صرفا سابقۀ تخصصی زیباییشناسی در این تحقیق روشن شود و سپس به هدف اصلی خود پردازد که تبیین زیباییشناسی با دیدی تخصصی در قرآن، اندیشۀ اسلامی و روایات است و نه ارائه کلیاتی صرفا کلامی با رویکرد تئولوژیک. حکمای مسلمان گرچه نظری مشتاقانه اما همراه با تأمل و احتیاط به فلسفه و حکمت یونانی داشتند و رویکرد کاملا معقول فلوطین به زیبایی، اندیشۀ سرگردان افلاطون در میان زیبایی معقول و محسوس و رویکرد عینگرای ارسطو به جمال را بهعنوان تأملات عمیق یونانیان در باب زیبایی جدی انگاشتند، اما توجه ژرف و عمیق به مفاهیمی همچون کمال (در اندیشههای فارابی، ابنسینا و غزالی) و مهمتر تلاش در ایجاد نسبتی معقول میان جلال و جمال از یکسو و ذهن و عین از دیگرسو بهویژه در پرتو نظریههای قرآنی، عرفانی و برهانی، نمایانگر تأمل خاص متفکران مسلمان در این باب بود. در این پژوهش چنانچه ذکر شد علاوه بر سیر تفکرات زیباییشناسی در فرهنگ غرب، رأی فلاسفه مسلمان، رأی بدیع ابنهیثم در المناظر (که به تعبیر یکی از اساتید دانشگاه هاروارد، مبسوطترین تعریف زیبایی در تمدن اسلامی است) نسبت ذوق و زیبایی در آرای کانت و غزالی و زیباییشناسی در قرآن و روایات، به نحو تخصصی مورد توجه قرار گرفتهاند و البته در جهت آشنایی بیشتر خوانندگان محترم و در جهت تتمیم بحث، نظرگاه خاص و ویژۀ حکمت هندو در باب زیباییشناسی نیز با عنوان رسه به مباحث کتاب افزوده شده است. دغدغه بنیادی اینگونه پژوهشها تبیین و تدوین اصول و مبانی زیباییشناسی و حکمت هنر اسلامی در تأسیس یک مکتب مدون هنری و زیباییشناسی در تمدن اسلامی است. امید و استدعا از حضرت حق که به فرجام رسند و به ثمر نشینند.