ایران دومین کشور جوان جهان به شمار میرود و با توجه به تحولهای گسترده داخلی و جهانی، انتظار میرود، اولیای امور جوانان، با توجه به مسائلی همچون گسست نسلی، انقطاع گفتمان بین نسلی، بحران هویت، افسردگی اجتماعی، گسترش فضاهای مجازی و موارد مشابه، از سویی و پیامدها و تبعات جهانی شدن از سوی دیگر (منطقی، ۱۳۸۳، الف)، در عرصههای زندگی فردی و اجتماعی جوانان، با جدیت وارد شده، با آموزشهای لازم، هزینه مواجهه با موانع و مشکلات فراروی نوجوانان این مرز و بوم را کاهش داده، آنان را در انتخاب بهتر گزینه های فرارو، یاری رسانند. بررسی نظام آموزش عمومی و آموزش عالی کشور، حکایت از آن دارد که در نظام های مزبور، مباحث مهارتهای زندگی، مقولهای فراموش شده به حساب میآیند، به همین ترتیب تحلیل نظام های پیشگفته، بیانگر آن است که با تحلیل رفتن نظامهای آموزش عمومی و عالی کشور به مباحث درسی، این نظامها به میزان زیادی از تأثیرگذاری در مسایل فرهنگی- اجتماعی جوانان، بازماندهاند.