روسو در کتابخانهی مادرش میگشت؛ اما بوواری پل و ویرجینی را نفس میکشید؛ خیاط کوچولوی چینی و دوستانش با کمک بالزاک از جهنم جان سالم به در بردند؛ ناتالی ساروت که با روکامبول آشنا میشد، مونتاگ آتشنشان، جانش را بر سر نجات دادن کنابها میگذارد. چه قهرمانانی که چند برگ نوشته زندگیشان را زیروزبر کرده است! نویسندگان یا قهرمانان قصهها شاهد آن لحطههای خوشبختیای هستند که در جهان هیچچیز نمیماند جز داستانهایی که خود را در پس ورقهای کتاب پنهان کردهاند. و نویسندگان این مجموعه با نگاهی شیفتهی کتاب، بخت خواندن را نصیب میبرند و لذت خواندن را میچشند و از این کیمیا برای ما هم قصه سر میدهند و به خواندن ترغیبمان میکنند.