یکی از عواملی که امروزه از فضای شهری ایران رخت بسته، احساس هویت و معنی دار بودن انسان در محیط است. در حقیقت احساس بی هویتی و غربت از مشخصه های انسان معاصر است. این مسئله در مناطق موسوم به جهان سوم بیشتر نمایان است. یکی از مهم ترین عوامل این امر احساس بی خانمانی است که نمود بارز آن عدم حس تعلق در فضاهای شهری است. در حقیقت چنین فضاهایی که انسان در آن تسکین یابد و به عبارتی دیگر سکنی گزیند، بسیار کمیاب شده است. به نظر می رسد احساس عدم تعلق تا حدود زیادی به جهت تسلط تفکر حسابگرانه و کمیت گرا باشد؛ چراکه مکان نیز در دوره جدید به عنوان کمیت صرف در نظر گرفته شده است. از آنجاکه پدیده مکان یکی از مفاهیم پایه در طراحی شهری است، پرداختن به آن و آشکار کردن گوهر و ذات آن از اهمیت بالایی برخوردار است. این گونه معرفت موجب احیاء و یا تحول مفاهیم می شود و بر به کارگیری آن در عمل، مقدم است.