دینداری و دینورزی و دینخویی، عمری به درازنای تاریخ و حتی پیش از تاریخ دارد! شاید به لحظههایی که هنوز بشر نمیدانست چگونه بنویسد و مکتوب کند، اما شکلی از دینداری را در قالب مناسکی ابتدایی اجرا میکرد. جوامع انسانی بیوقفه دیندار بوده و ماجرای مهم اینجاست که پس از عصر روشنگری با اینکه آرامآرام دین قدرت سابقش را از دست داد، اما اصل دینورزی و دینخویی و مناسک آن پابرجا ماندند، هرچند کمرنگ و کمرنگتر شدند. زمانهی اکنون، یعنی دوران پسامدرن، زمانهایست که به شکل حیرتآوری شاهد برخاستن دین و از سر گرفته شدن دینداری از سوی مردم سراسر جهان هستیم. کتاب «دین نمرده است» دست بر روی همین موضوع گذاشته و با پژوهشی جامعهشناسانه مسئلهی سربرآوردن دین در عصر ما را به کمال بررسی کرده است. نویسندگان این کتاب نشان میدهند که چرا و چگونه دینداری یک خواست و نیاز جمعی است که با وجود همهی تلاشهای انسان سفیدپوست سکولار غربی، از نو سربرآورده و تمام جهان ازجمله اروپا و آمریکا را در نوردیده است. جامعهشناسی با حساسیتی که همواره نسبت به همهی پدیدهها، برساختها و وضعیتهای اجتماعی داشته، درخصوص دین نیز با حساسیت و دقت نظری وارد شده که هرچند نمیتواند همواره بدون نگاه قضاوتکننده و همراه با ارزشیابی باشد، ولی میتواند با دقتی بیشتر از همهی حوزههای پژوهشی، پرسشها را پیش بکشد و چراییها را هویدا کند. دین نمرده است نیز با همین رویه کتاب مهم و تأملبرانگیزیست و تلاشش پیش کشیدن ماجرای دینداری در جهان قرن بیستویکمی ماست.