موضوع این متن مهم دریدا «استعاره در فلسفه»است.این که فلسفه چگونه استعاره را «به کار»گرفته است و چه جایگاهی برای آن قائل شده است.دریدا با رجوع به آثاری که در تاریخ فلسفه به استعاره پرداخته اند،تلاش میکند نشان دهد که فلسفه از یک سو نیروی استعاری را آشکار ساخته و از سوی دیگر آن را فروکاسته و محدود کرده است.این نشان میدهد که میان فلسفه و ادبیات داد و ستدی وجود دارد: فلسفه به کمک ادبیات خلق میکند و ادبیات به کمک فلسفه می اندیشد.این داد و ستد در خود متن«اسطوره شناسی سفید»برجسته شده است،چنان که در این متن خلاقیت ادبی و تفکر فلسفی در هم گره خورده اند.حاصل متنی عمیق،جزئی نگر و جذاب است که در بخش های مختلف خود خواننده را به توقف گاه هایی بدیع و غیر منتظره میبرد.