در سپهر اندیشه و کار زیگموند فروید، نقش ویژهی رانهی مرگ چنان است که شاید نتوان هیچ قسمی از روانکاوی فروید را بدون پرداختن به این اصل، دریافت و فهم کرد. با اینهمه، به شکل عجیبی نسبت به این اصل در مطالعات گوناگونی که حول محور روانکاوی و آرای فروید انجام گرفته، کمتوجهی شده است. پرداختن به اهمیت رانهی مرگ در کار فروید بدون در نظر گرفتن کاری که ژاک لکان بر محور اندیشههای او انجام داده، تقریبا غیرممکن است. کتاب «مرگ و میل» نوشتهی «ریچارد بوتبی»، حرکتی در جهت فهم بهتر این مسئله از مسیر لکان به سوی فروید است! این کتاب که پژوهشی بسیار برجسته و کمنظیر است، هم دست به خوانش و تفسیری خاص و متفاوت از آرای لکان میزند و هم سعی میکند از دریچهی لکان به مفاهیم مختلف نظرگاه فروید پرداخته و بسیاری از نظریههای فروید را مستقل از خوانش لکانی بازیابی و بازبینی کند. با اینهمه، «مرگ و میل» نشان میدهد که چگونه سه مسئلهی اصلی کار لکان یعنی امر واقعی، امر نمادین و امر خیالی، در خوانشی تازه به شدت در فهم و مواجههی ما با اصل رانهی مرگ اثرگذارند و ایدهی بازگشت به فرویدی که لکان مطرح میکند از این منظر بیشتر و بهتر فهم میشود.