"یورتمه در دشت دلتنگی" مجموعه شعری هفتاد و شش صفحهای، از شاعر جوان کشورمان، "محسن حسینخانی" است که توسط انتشارات مروارید به عرصه چاپ رسیده است. شاعر در این مجموعه، عناصر مختلفی را از تاریخ، فرهنگ، دین و طبیعت به هم گره زده و حاصل آن، کتابی هفتاد و شش صفحهای بوده که آن را "یورتمه در دشت دلتنگی" نام نهاده است. او گاهی از داستان گرگی میگوید که پدران را نابینا کرد و فکر کشتن برادر، بوی خون به جان پیراهن انداخت. وقتی که غوطهور در تاریکی یک چاه عمیق، هر دستی به مثابه یک طناب پوسیده، امید نجات را پوچتر میکند، چه امیدی برای کسی هست که خود این چاه را برای خودش حفر کرده و حالا باید منتظر بنشیند تا دیگری، خوابی برایش ببیند. خوابی که تعبیرش کابوس است و قصهاش، قصه یک چوپان دروغگو، که خود را پیامبر جا زد و گله را به نابودی کشاند. "محسن حسینخانی" از قطبنمای شکسته و راهی که نشان میدهد نیز میگوید. وقتی که همچون یک اسب با سوار تیرخورده، "یورتمه در دشت دلتنگی" را تجربه میکند، فصلها چیزی جز تکرار نیستند و درسها، جز برای فراموشی تعلیم داده نمیشوند. در جغرافیایی که سرد و خشک است و در تاریخی که هنوز در بهت حمله مغولهاست، کاجها، فصل را به خواب فراموشی سپردهاند و منتظر تبری هستند تا این خواب ترسناک را تمام کند. "محسن حسینخانی" در "یورتمه در دشت دلتنگی"، از عراق و ترکیه و سوریه نیز یاد میکند و خاطره شاعری را زنده نگه میدارد و با اندوهی که همچون بار بر دوش و همچون سوز در لباس میپیچد، اشعارش را به خواننده تفهیم میکند.