«من زیاد نوشیده ام و پیالات مرده بود . بچه هادر طبقه بالا خوابیدند. بعد از غذا ، آنها را یه اتاق بردم. سخت بود که آنها را تنها بگذارم ، در آنجا در تاریکی اتاقهایشان ، خودم را از چهره های معصوم ، پیشانی های کم رنگ و دست های ریز آنها روی پتو جدا کردم. آنها خیلی حساس و شکننده اند. یک نفس کافی است که آنها را پایین بکشد.» با این حال ، شخصیت های این کتاب از قدرت درونی غیرمنتظره ای برخوردار هستند. راننده تاکسی ، پرستار ، زندانی سابق یا فروشنده ی قدیمی بازار ، هر آنچه که هستند: آنها ناکام مانده اند. الیویر آدام نویسنده مجموعه گذر از زمستان کتاب خود را بسیار خلاصه و متراکم به نگارش در آورده است. گذر از زمستان او را به عنوان نویسنده ای خوب در زمینه داستان های کوتاه نشان داده است.