کیهانشناسی نوین کمابیش دستاورد ۵۰ سال گذشتهی بشر است. از تصورات اسطورهای خودمان مانند زروان، و از کیهانشناسی ارسطویی و ابوریحانی بسیار فاصله گرفتهایم. این فاصله فقط در حجم اطلاعات نیست، بلکه در چگونگی بینش ما از طبیعت است؛ در ارتباط میان طبیعت است با مفاهیمی که ذهن ما ساخته است. این بینش مدرن ما را بسیار دورتر از آن برده است که تفکر ارسطویی و ابوریحانی میتوانست! ما هماکنون نهتنها از سیاهچاله وافق در کیهان صحبت میکنیم، نهتنها سیاهچالهها را میبینیم، نهتنها از زمان آفرینش عالم خودمان صحبت میکنیم، نهتنها سرابهای کیهانی را پیشگویی کردیم و حالا میبینیم، نهتنها فوتونهایی را کشف میکنیم که ۱۳ میلیارد سال درراه بودهاند تا ما دریافتشان کنیم، بلکه از عالمهایی صحبت میکنیم که هستند و بیشمارند در خارج از عالم ما. این چه دستاورد بشری است و چگونه این تواناییها را به دست آوردهایم؟ موضوع این کتاب بررسی و پاسخ به اینگونه سوالها است!