داستانی از زندگی و انتخاب هایی که آن را شکل می دهند، ماجرای دومین دختر یک خانواده پنج نفره به نام نیاز که شیوه زندگی و خواسته هایش با آن چه مادرش انتظار دارد همخوان نیست و تاحدودی به حاشیه رانده شده است. نیاز که تا پیش از رتبه آوری در رشته علوم انسانی چندان مهر و توجه مادرش را احساس نمی کند، پس از این موفقیت تحسین و غرور مادر سخت گیرش را برمی انگیزد و توجه مادرش روحیه ی مهرطلب او را ارضا می کند. در مراسم اهدای جوایز است که نیاز نگاه شیفته پسری به نام سروش را احساس می کند و برای اولین بار کسی خارج از محیط خانوادگی او را هرچند به شکلی غیر مستقیم غرق در محبت خود می سازد. کامران پسرعموی نیاز پیش از این با نگاه های محبت آمیز و رفتارهای خاص خود علاقه ی خود را به نیاز نشان داده اما مادر نیاز پای بند به قوانین خودش است و روی خوشی به این مسئله نشان نمی دهد. “این انتخاب من بود” از تصمیم و نقش انسان ها در تغییرات زندگی شان حکایت دارد و از مسئولیت پذیری برای آن چه برگزیده اند.