بارها اسکار و تمام آن تشکیلات عریض و طویل را سر کار گذاشته و زندگی مصرانه، پر از بالاپایین و عمیقا انسانیاش را به رخ گردانندگان رویای آمریکایی کشیده است. همین اواخر بود که اسکار بهترین فیلمنامه را به او دادند و حقیقت ماجرا را اینطور شرح داد که دوشنبهها در کافهای در بروکلین سالهاست همراه با دوستانش ترومپت میزنند و مراسم اسکار هم دوشنبه است و بین مراسم اسکار و قرار ترومپتنوازی، قطعا ترومپتنوازی ارجحیت دارد! جناب «آلن استوارت کونیگزبرگ» یا همان «وودی آلن» خودمان، در قریب به هفت دهه فعالیت مستمر در ادبیات، تئاتر و سینما، با وجود یک زندگی معمولی نهچندان پرماجرا، آنقدر پرکار بوده و بیوقفه داستان، نمایشنامه و فیلمنامه نوشته و آنقدر فیلم ساخته و تئاتر و استندآپ اجرا کرده و ... که بدون هیچ ماجراجویی، زندگیاش مثل یک بازی است که نه بردش مشخص است و نه باختش و به همین دلیل مرور آنچه بر او گذشته و توضیح و توصیفش، قطعا خواندنیست. کتاب «بیخود و بیجهت» شرح حال خود آلن است از زندگی خودش، با همهی ریزبینیها و نکتهسنجیها و شدّتها و حدّتهایی که از همچو اویی انتظار میرود. وودی آلن که سالهاست با اتهامهای مختلفی از سوی بعضی از زنهای زندگیاش روبرو شده و در مقابل بعضی از دیگر زنهای زندگیاش نیز از او دفاع کردهاند، به یکی از نمونههای جالب بساط جنبش «می توو» بدل شده که هنوز تکلیف خیلیها با او مشخص نیست! «بیخود و بیجهت» این قضایا را هم در خودش دارد و همین موضوع ماجراهای تمامنشدنی زندگی کاملا معمولی آقای آلن را جذابتر هم میکند!