در روزگاری به سر میبریم که خانه بیشاز هر لحظهی دیگری در تاریخ، مسئلهی ماست. به خاصه برای ما مردم ساکن در ایران آغاز قرن 1400 خورشیدی. جمعیت عظیمی هر روز بیخانهتر از گذشتهاند و جمعیت قلیلی بسیار بیشتر از گذشته صاحب خانهاند. خانه داشتن و خانه نداشتن تبدیل به گسل عظیمی میان «ما» و «آنها» شده و ماجرا را پیچیدهتر و سادهتر کردهاست! آنها هر روز جا و مکان بیشتری برای زندگی کردن دارند: آرام گرفتن، خاطره ساختن، سکنی گزیدن، خانواده داشتن، مهمانداری، جشن، پایکوبی و عشقورزیدن و ما هر روز جای کمتری برای همهی اینها. و همچنان «خانه» و «منزل» هم مسئلهی ماست هم آنها. به همین دلیل است که اندیشیدن دربارهی خانه، چیستی و چراییاش، هیچگاه و حتا در این لحظهی پرمخاطرهی اکنون نیز متوقف نمیشود. کتاب «همه چیز دربارهی خانه» تعمقی در ماجرای خانه است که ماجرای همه است، ماجرایی که از تولد تا مرگ با آن در چالشیم. خانه یک مکان است، حضوری مادی دارد و درعینحال حاوی معنویتی بیبدیل و افسارگسیخته حاصل از خاطرهها و فراموشیها، زندگیها و مرگها، حضورها و غیبتها، فردیتها و جمعیتها و همهی آن جزئیات ریزودرشت آدمها، اشیاء و مناسبات درهمپیچیدهی میانشان است. مایکل الن فاکس در همه چیز دربارهی خانه سعی میکند خانه را ببیند و البته بیخانگی را هم و از خلال تاریخ، هنر و ادبیات، مسیر جستوجوی ما و خودش را باز کرده و پیش برود. در ضمیمهی کتاب نیز جستار درخشان «جوزف ریکورت» با نام «درباب دو گانهی منزل و خانه» جای گرفته که دریچهای دیگر است به روی تفاوت این دو همنشین همیشگی در اذهان که به شکل عمیقی دو چیزند و شاید هم به همین میزان، یکی!