بدون تردید همه ما تجاربی داشته ایم و به مسائل زیادی فکر کرده ایم، اما آن کسی موفق است که درست و به موقع به این راز زندگی پی ببرد که: زندگی گذشتن از مانع یا فتح قله ای کوچک یا بزرگ نیست. زندگی شاید همین موانع و سختی هایی است که هر روز با آنها سر و کار داریم و آرزو می کنیم که این یکی نیز به طریقی بگذرد تا به آن مرحله زیبا و دلپذیر برسیم. زندگی همه مسیری است که طی می کنیم و نه این که چشم به انتهای راه بدوزیم که روزی بر ما نمایان خواهد شد. برنده و موفق آن کسی است که به موقع به این راز دست یابد و بتواند آن را به کار بندد. آن وقت هر لحظه از سختی ها هم معنایی تازه می یابد و منجر به حسی خوشایند می گردد. قصه «دیدار در پاییز» نیز شامل تجربه های مکرر قهرمان داستان است که هر بار با این تصور که به اندازه لازم کسب تجربه کرده، وارد مرحله ای تازه می شود و رابطه ای دیگر را می آزماید: یا از سر اجبار و یا به دلخواه! تا شاید به آن نیکبختی دست یابد.