نگارنده در این کتاب بر آن است، مفهوم اندیشه "انسان سالاری در ایران" را در لابهلای زندگی اندیشمندان ایرانی، به ویژه از میان آثار و متون کهن فارسی بازشناخته نمونههایی از آن را بازگو نماید .وی ابتدا با نگاهی به آموزههای آیین زرتشت در اوستا به مفاهیمی از انسان سالاری در این آیین به ویژه در سه اصل مهم آن (پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک) اشاره میکند . "راستی شیوه والای فرهنگ کهن ایرانی"، "آزادی اراده انسانی "و "انسان سالاری در آیین مانی "مطالب بعدی کتاب هستند که در پی آن نگارنده از "قدریان " و "معتزلیان"، یعنی پیروان فعال اندیشه انسان سالاری در اسلام، یاد میکند . وی همچنین عرفان ایرانی را عالیترین پدیده انسان سالاری در ایران به شمار میآورد و طی آن زندگی، احوال و اندیشههای بایزید بسطامی را از منظر "انسان سالاری "بررسی میکند و نکتههایی نیز در باب اندیشه منصور حلاج خاطرنشان میسازد .مباحث بعدی کتاب سیری است در اندیشه انسان سالاری برخی شخصیتهای ایرانی که برخی از آنها عبارتاند از" :محمد بن زکریای رازی بزرگترین انسان سالار قرن سوم"، "ابونصر فارابی انسان سالار مدینه فاضله"، "شیخ ابوالحسن خرقانی برجستهترین چهره انسان سالاری ایرانی"، "ناصر خسرو انسان سالار نامدار قرن پنجم هجری"، "عینالقضات همدانی انسان سالار قرن پنجم و ششم هجری"، "شیخ اشراق برگزیدهترین انسان سالار قرن ششم هجری"، "عزیزالدین نسفی انسان سالار قرن هفتم هجری"، "شمس تبریزی انسان سالار مشهور قرن هفتم هجری"، "مولانا جلالالدین محمد بلخی انسان سالار بزرگ زبان پارسی "و "علامه محمد اقبال لاهوری انسان سالار بزرگ معاصر در ادبیات پارسی ."