جنگ جهانی دوم، انگلیس را از یک قدرت درجۀ اول به قدرت درجۀ دوم و دنبالهرو آمریکا تنزّل داد. با خاتمۀ این جنگ، منافع و مصالح متّفقین در سایۀ ایدئولوژی متضادّ آنان (شوروی و آمریکا) دیگر تأمین شدنی نبود. نظر به اینکه امکان نداشت که اتّحاد شوروی کمونیست با آمریکا و انگلیس سرمایهدار هماهنگ باشد، کمکم مقابل هم قرار گرفتند. شوروی خواهان نفت شمال بود، آمریکا هم خود را برای جانشینی انگلیس در ایران مهیا میکرد. انگلیس نیز سعی داشت به شدّت از منافع خود دفاع کند هر چند که در سایۀ حمایت آمریکا باشد. در چنین شرایطی در مجلس پانزدهم اقلیتی شکل گرفت که به نام ملّت به افشاگری پرداختند. قرارداد گس- گلشائیان مناسب دانسته نشد. تا اینکه دکتر مصدّق در مجلس شانزدهم خواستار ملّی شدن نفت در سراسر کشور شد که بازتاب مهمّی در افکار عمومی داشت. شاه جرأت مخالفت با استیفای حقوق ملّت از نفت را نداشت، اما معلوم بود به واسطۀ وابستگی، در جبهۀ موافقان حضور شرکت انگلیسی نفت در ایران قرار دارد. آمریکا ابتدا بهعنوان میانجی و موافق با ملّی شدن صنعت نفت ایران، ولی در نهایت با کمک شاه و همراهی بعضی عوامل وابسته، به صورت مخالف کامل و مداخلهگر درآمد.