زبان و ادبیات فارسی سرشار از حکایتها و داستانهایی است که خواندن آنها هم اوقات آدمی را خوش میسازد، و هم بر عقل و خرد وی میافزاید. در این میان، مثنوی مولوی یکی از گنجینههای گرانسنگ زبان ادب فارسی است که دریایی از پند و حکمت و راهنمایی و روشنی در آن نهفته است. کتاب حاضر بازگویی یکی از داستانهای کوتاه مثنوی مولوی است به زبان نثر. اینگونه بازگوییها زمینهای است برای ایجاد انگیزه در کودکان و نوجوانان تا به سراغ اصل داستانها در مثنوی بروند و بهرههای بیشتر برگیرند. مرد جوان و خیاط حیله گر حکایت شرط بندی جوانی است با گروهی از مردم. جوان شرط می بندد که از پس حیله ی خیاطی بر آید که تا آن زمان هیچ کس از پس او بر نیامده است. هیچ کس !! شاید تعجب کنید ولی چنین است. در این حکایت دانستن راز برنده بودن خیاط بسیار جذاب و لذتبخش است. به ویژه وجود چند لطیفه ی خوب در ضمن حکایت آن را برای مخاطب مقطع دبستانی و راهنمائی و حتی بزرگسال شیرین تر می کند. به گمانم اگر بدانید این حکایت بازنویسی خلاقی از کتاب مثنوی مولوی است نیز مشتاق تر خواهید شد. تصاویر کتاب نیز شما را به فضاهای قدیمی می برد. این کتاب مناسب گروه سنی :ب، ج می باشد.