احزاب سیاسی با گرایش چپ به عنوان نمایندگان فقرا و محرومان نقش مهمی ایفا می کنند. آنها زمانی این کار را با وعده حمایت از نیروهای سرمایه و تمایلات بازار برای ایجاد نابرابری انجام دادند. اما در دهه 1990 آنها از حمایت صرف نظر کردند و از رای دهندگان خواستند خود را با دنیای بازار محور وفق دهند. در همین حال، احزاب جدید و افراطی شروع به وعده حمایت اقتصادی از خودشان کردند – البته با لحنی عصبانی و ضد مهاجر. برای درک بهتر دنیای سیاسی عجیب و غریب امروزی، استفانی ال ماج در بازآفرینی چپ گرایی تاریخ سوسیال دموکرات های سوئد و آلمان، حزب کارگر بریتانیا و حزب دموکرات آمریکا را تحلیل می کند. ماج با گذشتن از این فرض که احزاب صرفا به نیروهای خارج از کنترل آنها پاسخ می دهند، استدلال می کند که وعده های در حال تغییر احزاب چپ بیانگر جهان بینی انواع مختلف کارشناسان است. برای اینکه بفهمیم احزاب چپ چگونه صحبت می کنند، باید افرادی را که به جای آنها صحبت می کنند، درک کنیم. این کتاب نشان می دهد که چگونه اقتصاددانان کینزی در اوایل دهه 1960 برای احزاب چپ صحبت کردند. این اقتصاددانان وظیفه خود را در زمینه مدیریت اقتصادی احتیاطی و حساس از نظر سیاسی می دیدند. اما در دهه 1980 نوع جدیدی از اقتصاددانان که پیشرفت بازارها را وظیفه اصلی احزاب چپ می دانستند، به میدان آمدند. در همین حال، با کاهش وفاداری رأی دهندگان به احزاب چپ، از استراتژیست های حرفه ای خواسته شد تا پیام های حزبی را «چرخش» کنند. در نهایت، احزاب چپ خود را تضعیف کردند و یک خلاء نمایندگی در پی خود باقی گذاشتند. این کتاب سوالات جدیدی را در مورد نقش و مسئولیت احزاب چپ - و کارشناسان آنها - در سیاست امروز مطرح می کند.