جهان برای پرسهزن جستوجوگر، حتی در معمولیترین لحظهها و پیشپا افتادهترین موقعیتهایش، حامل شگفتی برآمده از نهاد ناآرام جهان است. هنگامی که انسان رویاپرداز، تصویرها و کلمهها را باهم قاب کرده و نزد خودش نگه میدارد تا سویههای سخت و نرم هر وضعیتی را آنچنان ببیند که پیش از او دیده نشده، هرچه بر او میگذرد و به چشم و زبانش میآید، جلوهای واقعهگون مییابد. گویی همهی جهان رخدادیست محتمل که پیشبینیناپذیر است و در آن واحد آنچنان ساده مینماید که جز کلکسیونری که به خیال و خاطرهی برآمده از تصویرها، اصوات و کلمهها مومن است، هیچکس توان ثبت و ضبطش را ندارد! «خطّ ام» نمونهی مثالی نوشتاریست که روی دیگر جهان را از لایهی رویینش تماشا و فهم میکند که گویی هیچچیز عمیقتر از سطح نیست! «پتی اسمیت» در این کتاب نامناپذیرش، در آدمها، اشیاء، اصوات، بوها، طعمها، راهها و گذرها، مکانها و فاصلهها و هرچه در «مسیر» بودنش حضور داشته، چنان دقیق شده که میشود با خواندنش همواره پدیدههای جهان را همچون مسافر قطاری ادراک کرد که حین حلاجی طعم قهوهای که مینوشد، هرآنچه از پنجرهی کوپهاش به چشم میآید را در خاطرش نگه دارد، همچون خطّ ام، خطّ خاطرهی بیزوال.