برای ما دینداران، تبیین نسبت آزادی (مثبت و منفی) با دین، و باز نمودن امکان (بل فضیلت) ایمان آزادانه، سوالی است هم دینی و هم سیاسی. لیبرالیسم که در فضای مهآلود سیاسی جامعة ما این همه مطعون و مذموم افتاده است، حامل پیامی معرفتشناسانه است که یقین را امری دیریاب بل نایاب میداند و لذا همة آدمیان جایزالخطا را صلا میزند تا با فرو نهادن باد نخوت از سر، فروتنانه بر سر سفرة معرفت بنشینند و همه با هم، هم غذا شوند. و این وانهادن امور به عقل جمعی و پشت کردن به استبداد معرفتی و سیاسی و دینی، باری اگر در یک جامعة فقهی و ولایی، نقد دینی و شکّ ایمانی ناروا ناممکن باشد در ایمان فردی هیچیک از این احکام جاری نیست حتی ایمان را هم نباید از جنس جزم دانست، آنکه ضدّ ایمان است، یأس است نه شک.