داوود علیبابایی در سیزدهمین جلد «بیستوپنج سال در ایران چه گذشت؟ (از بازرگان تا خاتمی)» به بررسی ادامه وقایع سیاسی- اجتماعی دوره ریاست جمهوری آیت الله خامنهای و نخستوزیری میرحسین موسوی پرداخته است: پس از درج خبر آمدن هیئت آمریکایی به تهران در مجله الشراع، از سوی سپاه به علی هاشمی اطلاع داده میشود که آمریکاییها میخواهند جریان ملاقاتها را افشا کنند و بهتر است او در تهران نماند و همانند گذشته به جبهه برود. علی هاشمی گرفتار تردید میشود که آیا نزد هاشمی رفسنجانی برود و کلیه مسائل را به او بگوید یا نه؟ او هنگام رفتن به جبهه همه چیز را با همسر و مادرش در میان میگذارد و حتی به آنان میگوید که اگر شهید شد، نزد عموی وی (هاشمی رفسنجانی) بروند و تمامی وقایع را به اطلاع ایشان برسانند. موضوع حضور علی هاشمی در مذاکرات، از سوی همسر و مادر وی، به عموی دیگر، محمد هاشمی اطلاع داده میشود، سپس به علی هاشمی تلفنی اطلاع میدهند به تهران بازگردد و مسائل را با هاشمی رفسنجانی در میان بگذارد. هنگامی که محسن رضایی در جریان قرار میگیرد، از اینکه مسائل از طریق خانواده هاشمی رفسنجانی انتقال یافته، ناراحت میشود و ابراز میدارد، بهتر بود از طریق خود وی این کار صورت میگرفت.