یک بررسی اجمالی از پیشینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک و متوسط(SME) نشاندهنده وجود یک بدنه قابلتوجه از دانش در موضوع مورد بحث است. اما بررسی دقیقتر این ادبیات نشان میدهد که بیشتر چنین کارهایی در طبقهبندی با عنوان مدیریت، استراتژی، بازاریابی و یا در مجموع بهعنوان کارآفرینی عمومی در حوزه علوم اداری کسبوکار قرار گرفتهاند. علاوه بر این با قوت گرفتن از بیانیه بامول که در بالا گفته شد، تلاشهایی بهخصوص در ۲۰ سال گذشته توسط اقتصاددانان و دانشمندان کارآفرینی صورت گرفته تا یک "نظریه کارآفرینی" توسعه یابد. اگر در زمانی این نظریهها توسعه یابند، باید قادر به تشریح فرایند تصمیمگیری در قضاوتهای ورود و خروج شرکتهای تازهتأسیس، تصمیمات سرمایهگذاری شرکتها، رشد شرکت و ارزیابیهای مربوط به توسعه فعالیت آن و در سطح کلان، توسعه اقتصادی، رشد و ایجاد اشتغال باشند. با این حال، "همچنان در مورد آنچه بهمنزله نظریه کارآفرینی است، اجماع کلی وجود نداشته و هیچ نظریه پذیرفتهشده کلی در مورد کارآفرینی عنوان نشده است". بررسی مشابهی از پیشینه ادبیات در حوزه مسائل مالی، تحرک کمتری از دانشگاهیان و دستاندرکاران را به تصویر میکشد. این امر بهویژه دلسردکننده کارآفرینان و سرمایهگذاران است چرا که جنبه مالی کارآفرینی با "سیر حیات کسبوکار" سروکار دارد. بهعلاوه، حتی اگر ظریفترین و کاربردیترین مدلی که نظریه مالی استاندارد تولید کرده است -نظریه نمایندگی و محصول اصلی آن، یعنی قرارداد مالی- را در نظر بگیریم، با توجه به تحقیقات جامع اخیر، "شواهد و مطالعات تجربی پشتیبان پیشبینیهای نظریه، درهم و ضعیف میباشد".